همه چیز در مورد تله رها شدگی

وقتی که یک فرد یا چیزی برایتان مهم است همیشه این دلهره وجود دارد که مبادا او را از دست بدهید. به همین خاطر وقتی که یک رابطه عاطفی با شخصی را شروع می کنید، ترس از دست دادن او و رهاشدنتان تمام وجود شما را می گیرد و باعث هراس شما برای ادامه دادن آن رابطه می شود. این خلاصه ای از وضعیت فردی است که دچار تله رهاشدگی می‌باشد.

منظور از تله های زندگی چیست؟

تله های زندگی که متخصصان آن را طرحواره می نامند را می توان به عنوان DNA شخصیت دانست. تله زندگی یا همان طرحواره، الگویی است که از کودکی هر شخص شروع شده و در طول زندگی او طنین انداز خواهد شد. هر آنچه که در طول زندگی ما اتفاق افتاده و خواهد افتاد برروی این طرحواره ها تاثیر می گذارد. اینکه ما مورد آزار و اذیت قرار می گیریم، مورد انتقاد قرار می گیریم، بیش از حد مورد حمایت قرار گرفته ایم، رها شده ایم، محروم هستیم و … در نهایت بر روی زندگی و طرحواره های زندگی تاثیر می گذارد. تله های زندگی تعیین می کنند که ما چگونه فکر کنیم، احساس کنیم، عمل کنیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. آنها احساسات قوی مانند عصبانیت، غم و اندوه و اضطراب را تحریک می کنند.

تاکنون 18 نوع طرحواره برای زندگی افراد شناخته شده است. یکی از این تله ها یا طرحواره ها، رهاشدگی است. اگر در یک رابطه هستید، نگرانی و احساس ناامنی شما می تواند مردم را از شما دور کند. این خرابکاری ناخواسته می تواند منجر به افسردگی، اضطراب، انزوا و اجتناب شود. اما راه هایی برای غلبه با این تله یا طرحواره وجود دارد. در این مقاله ما به صورت اختصاصی در رابطه با طرحواره رهاشدگی با شما صحبت خواهیم کرد. نشانه ها و دلایل ایجاد این تله را توضیح خواهیم داد و شما را با آن آشنا می کنیم.



تله رهاشدگی چه تاثیری در روابط افراد دارد؟

کسی که درگیر تله رهاشدگی است همواره انتظار می کشد عزیزانشان او را رها کنند.او همیشه نگران است که مبادا شریک عاطفی او قید همه چیز را به یکباره بزند و او را به حال خود رها کند. یک پیش نویس عاطفی پررنگ دارد که روابط نزدیک، دیر یا زود پایان خواهند یافت.
فردی که گرفتار تله رهاشدگی است مدام اشک میریزد و مضطرب است که بالاخره روزی نزدیکان یا همسرش او را ترک خواهند کرد .به همین دلائل واهی دائم بهانه می گیرد، به شریک عاطفی اش گیر می دهد که چرا می‌خواهی مرا رها کنی؟
سوژه اختلافات آنها همیشه مسائلی مانند دیرآمدن، جواب تلفن ندادن و مسائلی از این قبیل است که به شدت منجر به فروپاشی عصبی و عاطفی او و اطرافیانش میگردد. ناراحت شدن مداوم از نزدیکان دارد . چون معتقد است که او را فراموش کرده اند یا جواب تماس های او را نمی دهند. همیشه از دوستان نزدیک، اعضای خانواده یا همسرش گله و شکایت دارد و خرده میگیرد که چرا جواب تماس مرا نمی‌دهی یا نسبت به من بی توجه شده ای!
در موقعیت های مختلف اجتماعی بر این باور است که از توانمندی لازم برخوردار نیست، ناتوان است و به تنهایی از عهده کارها و مسئولیت هایش بر نمی‌آید‌. این مدل از رهاشدگی به هنگامی که مسئولیتی به شخص واگذار میشود فرد را شدیداً گرفتار احساس ناامنی و ترس می کند و فکر می‌کند که رها شده است و شاید به تنهایی از عهده کارها بر نیاید.
تله رهاشدگی از جمله مسائلی است که فرد را به شدت درگیر خودش می‌کند و زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. کسانی که به این تله گرفتار هستند در زندگی عاطفی و شغلی خود و در بسیاری از روابط روزمره به مشکل بر می خورند. این در حالی است که بسیاری از مردم حتی از وجود آن نیز آگاه نیستند.
هیجان های معمول این بیماران در قبال فقدان، استرس و ناراحتی و افسردگی مزمن است. وقتی افراد نزدیکشان آنها را بنا به دلایل موجه و حتی برای مدت کوتاه در یک مهمانی تنها بگذارند عصبانی می شوند و در موارد شدید تر این هیجان به وحشت تبدیل می شود. رفتارهای شاخص این بیماران عبارت است از وابستگی افراطی به افراد مهم زندگی، انحصار طلبی، کنترل کنندگی، سرزنش دیگران به خاطر رها کردن آنها، حسادت و رقابت با رقیب های عشقی چه خیالی چه واقعی.
تمامی رفتارهای این افراد به این دلیل صورت می‌گیرد که مبادا دیگران آنها را تنها بگذارند. برخی از بیمارانی که طرحواره رهاشدگی دارند به منظور جلوگیری از درد ناشی از فقدان غیرقابل اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با دیگران خودداری می‌کنند به نوعی ترس از صمیمیت دارند.


نشانه های تله رهاشدگی:

  • وابستگی بیش ازحد به افراد مهم زندگی
  • کنترل کنندگی
  • حسادت
  • رقابت با رقیب های عشقی
  • ناتوانی در جدایی های کوتاه مدت
  • اجتناب از روابط به دلیل ترس از تنها شدن و فقدان


جذابیت طرحواره ای

این بیماران در قالب فرایندهای تداوم طرحواره، معمولاً افراد مهم زندگی خود را به گونه ای ناخودآگاه در راستای تقویت طرحواره رهاشدگی خود انتخاب می کنند. افرادی که به احتمال زیاد آنها را رها کنند. مانند انتخاب یک خانم بی قید و بی مسئولیت به عنوان همسر یا شریک عاطفی یا انتخاب همسری که دارای شغل اقماری است و بنا به شرایط شغلی اش مجبور به مسافرت های طولانی مدت می باشد. بیماران در قبال چنین همسرانی واکنش‌های شدیدی نشان می‌دهند. اغلب دیگران واکنش های شدید آنها را ناشی از عشق آتشین آنها می دانند.


از آنجایی که طرحواره رهاشدگی مادر سایر طرحواره ها محسوب می شود و نقش پر رنگی در ایجاد اختلالات روانی و شخصیتی دارد‌. می تواند با طرحواره های دیگر نیز ارتباط زیادی داشته باشد. مثلاً طرحواره رهاشدگی با طرحواره اطاعت ارتباط پیدا می کند در چنین وضعیتی بیمار معتقد است اگر کارهایی را که دیگران از او می خواهند انجام دهد بدون شک او را تنها نمی گذارند.

علاوه بر این طرحواره رها شدگی می تواند با طرحواره وابستگی بی کفایتی نیز ارتباط داشته باشد در این صورت بیمار معتقد است اگر دیگران او را تنها بگذارند، نمی‌تواند به تنهایی از پس زندگی و مسئولیتهای خود برآید. همچنین این طرحواره می‌تواند با طرحواره ایثار ارتباطی زیاد داشته باشد به این شکل که فرد بیمار بر این باور است با قربانی کردن خود و جانفشانی های زیاد برای دیگران ماندن آنها را در کنار خود می‌تواند تضمین می کند و نهایتاً اینکه طرحواره رها شدگی می تواند با طرحواره نقص و شرم ارتباط داشته باشد. در چنین حالتی بیمار معتقد است دیگران به دلیل وجود نقص و کمبود های او میتوانند او را رها کنند و برای همیشه ترک نمایند.





دلایل به وجود آمدن طرحواره رهاشدگی

طرحواره رهاشدگی می تواند دلایل منحصر به فردی داشته باشد. از مهم ترین علت های شکل گیری تله رهاشدگی در افراد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 استعداد بیولوژیکی در رابطه با اضطراب جدایی و مشکل تنها بودن

اکثر محققان سهم وراثت را در رهاشدگی کم می دانند. اما به هرحال می توان آن را یک عامل تاثیرگذار، هرچند ضعیف، دانست. طبق مشاهده محققان، برخی از نوزادان نسبت به جدایی واکنش بسیار شدیدتری دارند. این موضوع نشان می دهد که برخی از افراد ممکن است از نظر بیولوژیکی مستعد ایجاد طرحواره رهاشدگی باشند.

دور بودن از مادر در کودکی برای مدت طولانی

جدایی از مادر یک مسئله حیاتی در زندگی نوزاد است. در سراسر جهان، نوزادان برای زنده ماندن و تربیت صحیح به مادر خود وابسته هستند. اگر نوزادی مادر خود را از دست بدهد یا در دوران کودکی و نوزادی از او جدا شود مسلما ضربه های روحی و روانی زیادی خواهد خورد. اگر هنگامی که شما کودک بودید، مادرتان برای مدت طولانی در بیمارستان بستری بوده یا از شما جدا شده باشد، مسلما شما مستعد تجربه طرحواره رهاشدگی هستید.

همچنین اگر فردی مادرش افسرده، بی ثبات، همیشه عصبانی بوده یا به هر نحوی به طور منظم از او مراقبت نمی کرده است و از کودک خود کناره گیری می کرده، آن فرد مستعد تله رهاشدگی است.

 عدم حمایت هر دو والدین از فرزند

فرزند شما از همان نوزادی به هر دو والدین خود احتیاج دارد. این احتیاج و حمایت والدین باید تا بزرگسالی همراه فرد باشد. نوزادانی که احساس کنند برای والدین خود کم اهمیت هستند و یا در مواقع لازم و ضروری یکی یا هردو آنها حضور ندارند. احتمال دارد که در بزرگسالی طرحواره رهاشدگی را تجربه کنند. همچنین اگر کودک یا جوان یکی از والدین خود را از دست بدهد یا پدر و مادرش طلاق بگیرند و او دیگر حمایت هر دو والدین خود را نداشته باشد مستعد مشکل رهاشدگی است. به یاد داشته باشید که جدایی از یک عزیز می تواند مهم ترین و تاثیرگذارترین محرک برای تله رهاشدگی باشد.

 مراقبت از نوزاد توسط پرستار یا فردی جز والدینش

کودکانی که پدر و مادر شاغل دارند و یا به هر دلیل نمی توانند برای مدت طولانی با پدر و مادر خود باشند و به جای والدین، پرستار یا فرد دیگری از آنها مراقبت می کند، به شدت امکان ابتلا به طرحواره رهاشدگی را دارند. همچنین کودکانی که در پرورشگاه ها بزرگ می شوند و طعم پدر و مادر داشتن را تجربه نمی کنند مستعد این نوع طرحواره هستند. حتی آن دسته از افرادی که در سن پایین به مدارس شبانه روزی فرستاده می شوند و یا مجبور هستند به دور از پدر و مادر در شهری دیگر زندگی کنند نیز مبتلا به تله رهاشدگی می شوند.

 از دست دادن توجه والدین به میزان قابل توجهی

اگر فرد در دوران کودکی و یا حتی نوجوانی و جوانی توجه و محبت والدین خود را به دلایل مختلف از دست بدهد، مستعد ابتلا به رهاشدگی است. به عنوان مثال، اگر یک برادر یا خواهر به جمع خانواده اضافه شود، مسلما بیشتر توجه و حمایت والدین به سمت نوزاد سوق پیدا می کند. در این لحظه فرزند بزرگتر احساس تنهایی می کند. او احساس می کند که والدینش او را فراموش کرده و ترک کرده اند. همچنین اگر پدر یا مادر آنها ازدواج مجدد داشته باشند و توجه و حمایتشان نسبت به فرزند خود کمتر شود، فرزند احساس تنها ماندن، اضافه بودن و کم اهمیت بودن خواهد کرد. همه این احساسات می توانند احتمال ابتلا به رهاشدگی را افزایش دهد.

 صمیمیت و مراقبت بیش از حد والدین از فرزند

اگر فرد در یک خانواده بیش از حد صمیمی زندگی کند و بیش از اندازه از او مراقبت و محافظت شود. هرگز هنگام روبه رویی با مشکلات و سختی ها نمی تواند به درستی تصمیم بگیرد. او در کودکی یاد نگرفته است که چگونه با مشکلات و سختی ها مقابله و مبارزه کند. به همین دلیل تله رهاشدگی را تجربه خواهد کرد. چنین افرادی اگر در هنگام مواجه با سختی و مشکلات حمایت مناسبی نداشته باشند و پشتوانه محکمی پیدا نکنند که بتواند از آنها مراقبت و محافظت کند. احساس درماندگی، تنهایی و بی پناه بودن خواهند داشت. این احساسات همان احساساتی است که فرد درگیر نوع دوم رهاشدگی( که در بالا توضیح داده شد) تجربه خواهد کرد.

 تعارض، کشمکش و درگیری های زیاد والدین

اگر پدر و مادر طلاق بگیرند و یا آنقدر با یکدیگر دعوا کنند که فرزند همیشه نگران جدایی و تنها ماندن باشد، پس حتما امکان ابتلا به رهاشدگی را خواهد داشت. علاوه بر ایجاد ترس از تنها ماندن و جدایی در فرزند، تعارض زیاد و بحث های مداوم پدر و مادر باعث می شود که از فرزند خود غافل شوند. آنها دیگر وقت و حوصله ای برای تربیت و اهمیت دادن به فرزند خود ندارند به همین دلیل فرزند احساس بی ارزش بودن و تنهایی خواهد داشت که نشانه های تله رهاشدگی است.


اهداف درمان تله رهاشدگی

یکی از اهداف درمان این است که به بیماران کمک کنیم به نگرش واقع بینانه ای نسبت به ثبات روابط بین فردی دست یابند . بیمارانی که روند درمان را با موفقیت سپری می‌کنند می‌توانند به نزدیکان خود اعتماد کنند و اگر افراد مهم زندگی شان بنا به دلایلی آنها را چند روزی ترک کنند نگرانی معقول و منطقی داشته باشند و این غیبت های نزدیکان خود را سوء تعبیر نکنند.

در نتیجه درمان این طرحواره کمتر فعال می شود و آنها می توانند در روابط خود احساس صمیمیت بیشتری کنند و مجبور نیستند رفتارهای کنترل گرایانه، دست انداختن یا وابستگی شدید از خودشان نشان دهند. یکی از علائم بهبود بیماران این است که می توانند مدت زمان زیادی را بدون آن که مضطرب و افسرده شوند تنها بمانند.

راهبردهای مهم درمانی تله رهاشدگی

هر چه شدت طرحواره رها شدگی بیشتر باشد رابطه درمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و در واقع رابطه درمانی را می توان منبع اولیه بهبود بیمار تلقی کرد. در طول درمان درمانگر به عنوان نماد والدین با ثبات عمل می کند تا بیمار بتواند بر اساس آن به خودش جرأت بدهد و روابط با ثبات دیگری را با سایرین برقرار کند.
بیمار در ابتدا یاد می گیرد در بطن رابطه درمانی ایمن و با استفاده از تکنیک های تخصصی طرحواره درمانی این طرحواره را بشناسد و بر آن غلبه کند. سپس این یادگیری را به رابطه با افراد مهم زندگی اش در خارج از حوزه درمان منتقل کند. درمانگر از طریق تکنیک با والدینی حد و مرز دار برای بیمار رابطه باثبات، فراهم می کند.

راهبردهای شناختی در طرحواره درمانی

هدف عمده راهبردهای شناختی تغییر دیدگاه اغراق‌آمیز بیماران است. این بیماران معتقدند نزدیکانشان بالاخره روزی آنها را ترک می‌کنند و می‌روند یا اینکه به گونه غیر قابل پیش بینی رفتار می کنند. بیماران یاد می‌گیرند که به هنگام جدایی موقت افراد مهم زندگی دست از فاجعه سازی و بیش انگاری بردارند. علاوه بر این راهبردهای شناختی انتظار غیر واقع بینانه بیمار مبنی بر این که افراد مهم زندگی باید مدام در دسترس باشند و همیشه به یک شیوه رفتار کنند را تغییر میدهد. بیمار یاد می گیرد بپذیرد افراد حق دارند برای خودشان محدودیتهایی قائل شوند‌.

نهایتاً اینکه راهبردهای شناختی به شناخت های مرتبط با سایر طرحواره ها نیز می پردازد. برای مثال این که بیماران معتقدند باید هر کاری که دیگران می خواهند انجام دهند تا آنها را ترک نکنند یا اینکه بیماران بی کفایت هستند و نوعی درماندگی آموخته شده دارند و نیازمند دیگران هستند تا همیشه از آنها مراقبت کنند از جمله مواردی است که در طی راهبردهای شناختی طرحواره درمانی بررسی و درمان میگردد.

راهبردهای تجربی در طرحواره درمانی تله رهاشدگی

بیمار تجارب رها شدن یا بی ثباتی را در ذهن خود تجسم می کند و از طریق تصویرسازی ذهنی در خاطرات خود از رها شدن توسط والدین بی ثباتی که گاهی در دسترس بودند و گاهی اوقات نبودند را دوباره تجربه می کند درمانگر وارد تصویر ذهنی بیمار میشود و برای کودک درمانده نقش یک والد با ثبات و دسترس را ایفا می‌نماید. در مواردی نیز با آموز ش های لازم شخص بیمار می‌تواند به تدریج نقش بزرگسال سالم را برای کودک درمانده در تصویر سازی ذهنی خود انجام دهد.

راهبردهای رفتاری در طرحواره درمانی

بیماران از نظر رفتاری توجه خود را برای انتخاب افرادی جلب می کنند که بتوانند به تعهداتشان عمل کنند. آنها همچنین در طی آموزش راهبردهای رفتاری یاد می گیرند که رفتارهایی نظیر حسادت زیاد، وابستگی افراطی، خشم یا کنترل کردن دیگران را کنار بگذارند. چون همین رفتار ها باعث می شود که دیگران آنها را رها کنند. آنها یاد میگیرند چگونه به دیگران اجازه ندهند آنها را کنترل کنند و مشکلات روزمره زندگی شان را به شیوه موثرتری حل میکنند .

مشکلات ویژه طرحواره رها شدگی در طول درمان

این بیماران در ادامه رابطه با درمانگر در جلسات اولیه امکان دارد در فرآیند درمان بیش از حد فرمانبردار به نظر بیایند. ممکن است بیماران خیلی خوبی باشند اما این کار آنها از روی صداقت نیست. ممکن است این بیماران با اطمینان طلبی مداوم درمانگر مربوطه را کلافه کنند. وابسته شدن به درمانگر راه حلی ناکارآمد برای درمان طرحواره رها شدگی است.

هدف نهایی درمان، برقراری ارتباط بیمار با سایر افراد خارج از حوزه درمان است به گونه ای که بتوانند نیازهای هیجانی خود را ارضا کنند. مشکل دیگر در طول درمان اینکه ممکن است درمان را نیمه کاره رها سازند‌. به این دلیل که نمی خواهند به درمانگر دلبستگی زیاد پیدا کنند یا ممکن است مدام درمانگر را امتحان کنند. به عنوان مثل تهدید کنند که درمان را رها می‌کنند .
در نهایت طرحواره درمانگر با برقراری یک چارچوب درمانی مشخص، رویارویی سازی همدلانه و اجرای تکنیک های تخصصی طرحواره درمانی ادامه درمان را برای این افراد لازم الاجرا می داند.

(سید مرتضی احمدی منش روانکاو و روانشناس بالینی).